این تظاهراتکنندگان تحت رهبری یک روحانی هستند که بهتازگی از کانادا برگشته است. پیرمحمد ملازهی کارشناس پاکستان و شبهقاره معتقد است که این تحولات در واقع نوعی صحنهآرایی برای قدرتگرفتن نامزد مورد نظر ارتش یا حتی خود ارتش و ساقطشدن دولت حاکم است که به پایان دوره قانونی خود نزدیک شده است. نظرات وی که در گفت و گو با همشهری مطرح شده را میخوانیم:
- دیوان عالی پاکستان که قبلاً یوسف رضا گیلانی را از نخستوزیری کنار زده بود، حکم بازداشت راجه پرویز اشرف را نیز صادر کرده است. بهنظر میرسد قضات دیوان اصولاً با آصف علی زرداری رئیسجمهور مشکل دارند. آیا این تلقی درست است و اگر درست است، علت آن چیست؟
مشکل شخص نیست بلکه مسئله به حزب حاکم مردم پاکستان و دیگر احزاب سیاسی مربوط میشود. در دوره ریاستجمهوری پرویز مشرف، وی هشت قاضی دیوان عالی ازجمله افتخار محمد چودری رئیس فعلی دیوان را برکنار کرد و از آن زمان رقابتهایی در عرصه سیاسی و قضایی شکل گرفت.
حقیقت این است که این مسئله بیشتر سیاسی است تا قضایی. دیوان عالی پاکستان میخواهد خود را بهعنوان یک نهاد قدرت در کنار احزاب سیاسی، مذهبی و ارتش مطرح کند. آنچه الان اتفاق افتاده است با آنچه در گذشته بوده است خیلی همخوانی ندارد. پاکستان در آستانه برگزاری مجالس ایالتی و مجلس ملی قرار دارد و قرار بود که دولت حاکم کنار رود و دولتی موقت متشکل از احزاب مختلف سر کار آید تا انتخابات را برگزار کند. اکنون بحث انتخابات آتی و نقش هر کدام از نهادهای قدرت در آن مطرح است.
تظاهرات برخی گروههای سیاسی مانند جریان منهاج القران به رهبری آقای قادری و صدور حکم بازداشت اشرف، این گمانهزنیها را سبب شده است که گروههایی میکوشند بر انتخابات آتی تأثیرگذار شوند و جلوی پیروزی حزب مردم پاکستان و مسلم لیگ را بگیرند و گروههایی را به قدرت برسانند که از ارتش حرفشنوی دارند. بنابراین، حکم قضایی یادشده دربرگیرنده نوعی سیاسیکاری است. اتهام آقای راجه نه به امروز بلکه به زمانی برمیگردد که وزیر آب و نیرو بوده است. چرا آن زمان با وی کاری نداشتند و حالا در شرایطی که دولت میخواهد کنار برود، این اتهام را بر وی وارد میکنند؟
- بهنظر شما، حکم بازداشت آقای اشرف با موضوع تضمینهای وی درباره امنیت شیعیان کویته ارتباط دارد؟
در واقع وی تضمینی نداد. در کل مسائل کویته متفاوت با مسائل سیاسی کشور پاکستان است. در کویته مسئله قومی است که در آن گروههای افراطی مدعیاند هزارهها افغان هستند و باید به کشورشان برگردند. امتیازی که آقای راجه به شیعیان داد این بود که استاندار برکنار شد و فردی دیگر جانشین وی شد و این بهنظرم ارتباطی به تصمیمگیری دیوان عالی ندارد.
- در رویارویی فعلی دیوان عالی با دولت، ارتش چه نقشی دارد؟
ارتش پشت پرده امور است و بهنظر میرسد تفاهمی بین قضات دیوان عالی، نظامیان و نهضت منهاج القران با هدف جلوگیری از به قدرت رسیدن مجدد حزب مردم و حزب مسلم لیگ شکل گرفته است. برنامهریزی آنها بیشتر برای به قدرت رسیدن عمران خان و حزب تحریک انصاف وی است. عمران خان به ارتش نزدیک است. رخدادهای اخیر یک بازی است. شاید اگر شرایط برای به قدرت رسیدن عمران خان یا فردی نزدیک به ارتش مناسب نباشد، سعی خواهد شد که با تظاهرات یا ایجاد ناامنی انتخابات را به تأخیر بیندازند یا حتی شرایطی بهوجود آوردند که ارتش دست به کودتا بزند. نه قوه قضاییه در اقدام اخیر خود استقلال دارد و نه تظاهرات و اعتراضهای اخیر مستقل است. بهنظر میرسد پشت این جریانها، بازیگران قدرتمندی مانند ارتش وای اسای (سرویس اطلاعات داخلی ارتش) قرار دارند.
- گفته میشود دولت آقای آصف علی زرداری تنها دولتی در تاریخ پس از استقلال پاکستان است که به پایان دوره قانونی خود نزدیک میشود. چرا در پاکستان دولتها اینقدر بیثبات هستند؟
ارتش قدرت مسلط در پاکستان است. پس از جدایی پاکستان از هند در سال 1947، بهدلیل اختلاف دو کشور بر سر کشمیر، ارتش همیشه حرف اول را زده است و هر وقت توانسته کودتا کرده و قدرت را بهدست گرفته است. شاید در دوسوم تاریخ 65ساله این کشور، ارتش حکومت کرده است و در یک سوم دیگر نقش اصلی را در پشت پرده داشته است. کمتر پیش آمده که احزاب مردم و مسلم لیگ بتوانند از خود ابتکار عمل نشان دهند و زیر نفوذ ارتش نباشند. الان اتفاقاً یکی از آن دورههاست که حزب مردم خیلی با ارتش هماهنگ نیست، چنان که قبلاً حزب مسلم لیگ نبود و پرویز مشرف علیه آن کودتا کرد.
در حال حاضر، کودتا با حمایت خارجی روبهرو نیست. اگر آمریکا موافق بود، ارتش قطعاً تا به حال دست به کودتا زده بود. اگر این یک یا دوماه آخر هم سپری شود، نقطه عطفی در پاکستان خواهد شد، زیرا تا به حال هیچ دولتی دوره قانونی خود را تمام نکرده است. این امر میتواند به سنتی تبدیل شود که شاید برای نظامیان قابلقبول نباشد. معلوم نیست که آنها بگذارند این پنج سال بهطور عادی و قانونی به پایان برسد و چه بسا کودتا کنند.
- چگونه ناگهان سر و کله آقای قادری پیدا شده است و چه کسانی پشتیبان وی هستند؟
زمانی که ژنرال پرویز مشرف کودتا کرد، نخستین فردی از روحانیان که وی را تأیید کرد، ایشان بود. وی بسیار به جناح نظامی در پاکستان نزدیک است. به علاوه، وی صوفی است و به هر حال از طرفدارانی برخوردار است. وی به کانادا مهاجرت کرد و تابعیت این کشور را گرفت و اکنون تابعیت دوگانه دارد.
قادری دوماه پیش به پاکستان برگشت و تشکیلات منهاج القران را راه انداخته است. وی مدعی است تجمعی مانند میدان تحریر مصر راه انداخته است و میخواهد با انقلاب، پاکستان را از فساد پاک کند. وی در سخنرانیاش از دو جریان حمایت کرد. اول از قوه قضاییه بهخاطر صدور حکم بازداشت نخستوزیر و دوم از ارتش که میتواند امنیت را حفظ کند. به گفته وی، بقیه همه فاسد هستند و باید تغییر کنند. واقعیت این است که آقای قادری فرد مستقلی نیست و پشتپرده از حمایت ارتش برخوردار است.